دومين جشن تولد آترين يكي يه دونه
عزيز دلم امروز 7 آبان ماه سال 1390 دو سال پيش دقيقا همچنين روزي بود كه خداي مهربون تورو به ما داد
خداي مهربون واقعا خدا چقدر مهربونه و به من و بابا لطف داشته كه يه فرشته بهمون داد علي رغم چيزايي كه تو زندگيم ازم گرفت بازم شكرش مي كنم كه گرماي وجود تورو به زندگيمون بخشيد و با وجود توئه كه مي تونيم فقدان چيزاي ديگه اي كه تو زندگي كم داريم و تحمل كنيم
تو يه فرشته اي و امروز از ياداوري اون روز خوب لذت مي برم و لحظه لحظش رو تو ذهنم دارم مرور مي كنم
چقدر خوب بود و چقدر شيرين بود
الانم كه مي بينمت پيشرفتات رو مي بينم بزرگ شدنت رو مي بينم بيشتر از اون روز خوشحالم كه دو سال تونستم لحظه لحظه قد كشيدنت و بزرگ شدنت رو ببينم و من و بابا به خودمون افتخار مي كنيم كه تا حالا تونستيم خوب از عهده اش بر بيايم و خدا رو شكر كه چيزي واست كم نذاشتيم
ديشب واسه دو ساله شدنت جشن گرفتيم چند نفري از فاميلاي نزديك و دعوت كرديم به خاطر اينكه از فوت ماماني زياد نگذشته مهمون زيادي دعوت نكرديم و يه مهموني خودموني گرفتيم
تو كه خيلي خوشحال بودي و كلي هم رقصيدي
قربونت برم كه اينقدر با استعدادي خودت كه مي رقصي اداي رقص يقيه رو هم در مي ياري
امروز وقت ندارم از عكساي تولد واست بذارم بعدا عكسهاش رو هم مي ذارم
قربونت برم دختركم تولدت مبارك مامان جون