امان از دست تو
چند روزیه که آترین خیلی شیطون تر شده دیروز که رفته بودم سر کار و آترین رو 7 صبح بردم خونه خاله تا ساعت 8 و نیم خواب بوده خاله می گه از خواب که بیدار شده شروع کرد به فضولی می گه تو یه چشم به هم زدن یهو رفت سمت میز تلفن و یهو میز و تلفن و ... با هم انداخت
هم میز شکست هم تلفن
امان از دست تو دختر
اینحا هم خونه مامانیه که آترین شیطون نشسته رو میز
نسیم جون بارداره و من به آترین گفته بودم نسیم جون تو شکمش نی نی داره یه روز دیدم توپش رو گذاشته زیر لباسش و می گه نی نی
اینم یه خواب ناز وقتی آترین بغل باباش پشت فرمونه
غذا خوردن آترین خانم
وقتی دوربین رو می بینه و می فهمه می خوایم ازش عکس بندازیم مثلا ژست می گیره مثل عکس زیر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی