وقتی من به دنیا اومدم
سلام
من آتینم یعنی آترینم ولی تلفضش فعلا یکم واسم سخته
الان هرکی ازم می پرسه اسمت چیه می گم : آتین
من بعد 9 ماه انتظار مامان و بابا و مامانی ها و بابایی ها روز هفتم آبان ماه سال 1388 دنیا اومدم
چون از هر دو طرف نوه اول و تک نوه ام همه خیلی واسه اومدنم لحظه شماری می کردن
روزی که دنیا اومدم کلی از فامیلا پشت در اتاق زایمان منتظرم بودن مامانیا خاله مامانم عمه دختر خاله های مامانم که مثل خاله های خودمن آخه من نه خاله دارم نه دایی ولی یه عمه و دو تا عمو دارم
خلاصه من در زایشگاه بنت الهدی دنیا اومدم بعد اینکه از شکم مامانم اومدم بیرون کلی آدم مثل خانم دکترا و پرستارا تحویلم گرفنم و می گفتن وای ی ی چه نازه چه سفیده آخه مامانم پرستار اون بیمارستانه
تازه از دنیا اومدنم هم فیلم گرفنن
وزنم ٢٠٠/٣ کیلو و قدم ٥/٥٢ سانتی متر بود
مامانم خیلی دوست داشت من هشتم دنیا بیام آخه می خواست تاریخ تولدم بشه 8/8/88 ولی چون تعطیلی بود خانم دکتر نتونست بیاد
خوب واسه امروز بسه دوباره میام تعریف می کنم
فعلا