آترينآترين، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

✿آترين يكي يه دونه✿

سفر تابستونی

1390/6/12 20:51
نویسنده : مامان مريم
1,797 بازدید
اشتراک گذاری

هفته قبل تعطیلات عید فطر با خاله ها رفتیم شمال

عزیزم اولین سفرت زمانی بود که تقریبا سه ماهه بودی بهمن 88 بود که همه دسته جمعی با مامانی خاله ها زندایی و دختراش و داماداش کلا سی نفزی می شدیم که رفتیم کیش خیلی خوب بود خیلی دختر خوبی بودی اصلا اذیت نکردی فدات شم عزیزم

پارسال هم کردستان و امسال هم تبریز پیش عمو سعید و بعد هم بانه و ... رفتیم همیشه تو مسافرت ها اخلاق خوبت باعث می شه که خیلی به همه خوش بگذره و با شیرین کاریات همه رو می خندونی

هفته قبل هم همبنطور

از وقتی حرکت کردیم شیطنت کردی و شیرین کاری

موقع رقتن تو ماشین با سوگند می رقصیدی و قر می دادی و ادای رقص بقیه رو در می آوردی

از دریا رفتنت بگم که تا چشت به اون همه آب افتاد نمی دونستی از خوشحالی باید چکار کنی با اینکه آب سرد بود ولی نمی شد جلوتو گرفت

بعد هم مشغول ماسه بازی شدی و کلی لذت بردی

چند مرتبه لباستو عوض کردم

امان از دست تو دختر شیطون

اط شیطونیات بگم تو جنگل سه هزار

وای سر و روت پر خاک بود همش خاک بازی و شیطنت بود واقعا دیگه از بس دنبالت دویده بودیم خسته شده بودیم و گذاشتیمت به حال خودت که بازیتو بکنی

البته می دیدی که ما حساس شدیم خودت خوشت می یومد و یه کارایی می کردی که بدوییم دنبالت و خودت می خندیدی و فرار می کردی می رفتی کنار بوته ها برگ می کندی و کردی دهنت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان ماهان عشق ماشین
15 شهریور 90 0:03
سلام خاله جون همیشه به شادی و سفر. چه عکسای خوشکلی. راستی صورتت ترکیبی از صورتهای بابا و مامان خوشکلته.
سوگند جون
15 شهریور 90 10:13
اي فداش دختر ناز
مامانی یاستین
15 شهریور 90 17:04
سلام،خیلی خییییییییییییییلی نازی تو دخمل قرتیییییییییی
مامان آناهل
11 مهر 90 14:13
فدات شم آترین جون دلی از عذا درآوردی با برگ خوردن. خوش به حالت.خیلی خوش گذشته.
منا (بقول خودت نونا)
16 مهر 90 0:22
سلام نفس خاله، منم خاله نونا، خوبی؟ دلم برات یه ذره شده عسلم. به مامان مریم بگو زودی بیارتت پیشمون آخه دل من و عمو محمد برای دیدنت پرررررر میزنه. به مامان و بابات سلام زیاد برسون. بوس بوس